بر سینه های ستبر،بر شانه های رشید دیریست خیمه زدی، ای آسمان شهید در خانه می شکفد، در کوچه می شکند قلب شکسته ی تاک، بغض شکفته ی بید تا از گلوی حرم، زخم عطش ندمد بر دست و بازوی تو، یک باغ لاله دمید زخم از ستاره فزون، اما در آتش و خون دست بریده ی تو، کی کرد قطع امید باب الحوائج ما، بسته ست راه دعا ای اسم اعظم تو، بر قفل بسته کلید